http://www.addurl.nu/suggest-listing.php?cid=0 تفکر و سرگرمی
 
تفکر و سرگرمی
سایت تفریحی و آموزشی برای همه فارسی زبانان
 
 

تصاویری از جملات زیبا و آموزنده و بسیار تاثیر گذار

برای دیدن دیگر تصاویر در اندازه بزرگ به ادامه مطلب بروید

 



چهار شنبه 27 فروردين 1393برچسب:, :: 2:45 ::  نويسنده : محمدعلی

قاطعیت و مهارت گفتن "نه"

قاطعیت، توانایی نشان دادن احساسات، عقاید، افکار و نیازهای خود بطور مستقیم، آشکار و صادقانه است، در حالیکه ارزش ها و قوانین دیگران مورد حمله قرار نگیرد. قاطعیت به معنای ایستادن روی خواسته های خود، نشان دادن مخالفت و عدم موافقت با پدیده ای و ماندن روی نیازهای خود بصورت واضح و مشخص است. در قاطعیت تأکید روی آن است که شما چه احساسی دارید و در نتیجه باید دنبال یک راه مثبت برای نشان دادن و بروز آن بگردید، تا اینکه بخواهید با پرخاشگری و عصبانیت عمل کنید. هدف حل مشکل و بدست آوردن بهترین نتیجه است نه به دست آوردن یک پیروزی.

به نظر می رسد خیلی از افراد قاطعیت را با رفتارهای پرخاشگرانه و تند اشتباه می گیرند، قاطعیت به معنای پرخاشگری، عصبانیت و حمله کردن به طرف مقابل نیست، چرا که در این وضعیت ما به قوانین دیگران احترام نمی گذاریم و به احساس طرف مقابلمان بی توجه هستیم و این ذهنیت را برای رسیدن به هدف خود انتخاب کرده ایم که: « من پیروز شدم، تو شکست خوردی.»

افرادی که اینگونه عمل می کنند، در واقع می خواهند روی خواسته ی خود بایستند، اما متوجه نیستند که چه اثری روی دیگران گذاشته اند. برخوردهایی این چنین مانع از شکل گیری روابط بین فردی نزدیک و مبتنی بر اعتماد و مراقبت می گردد.

از سوی دیگر پاسخ ما در مقابل خواسته ها و نظرات دیگران نباید یک پاسخ انفعالی باشد چرا که در این مورد گویی هیچ عملی رخ نداده است و هیچ تصمیمی گرفته نشده است. افرادی که منفعل عمل می کنند روی خواسته های خود نمی ایستند، می ترسند تا دیگران را از خود بیازارند، آن ها با بروز خشم و نارضایتی خود مشکل دارند و معمولاً احساسات خود را انکار و یا مهار می کنند. 

▪ چگونه می توانیم این مهارت را در خود افزایش دهیم؟

۱) در ابتدا مشخص کنیم که چه می خواهیم بگوییم؟ «بلی» یا «نه» . اگر مطمئن نیستیم که چه تصمیمی می خواهیم بگیریم، بگوییم: لازم است مدتی فکر کنم و بگوییم که چه وقت به او پاسخ خواهیم داد.

۲) نسبت به احساسات، نیازها، عقاید و نظرات خودمان، صادق و روراست باشیم و آن ها را بشناسیم. 

۳) درخواست های منطقی خود را مشخص، و محکم بیان کنیم. 

۴) اهداف و مقاصد خود را به روشی مستقیم و صادقانه بیان کنیم. 

۵) نقطه نظرات خود را بدون شرمندگی و معذرت خواهی بیان کنیم. 

۶) تا جایی که امکان دارد بطور خلاصه دلیل خود را برای مخالفت بگوییم اما از دادن توضیحات زیاد خودداری کنیم. 

۷) اگر کاملاً متوجه خواسته و پیام طرف مقابلمان نشدیم، برای روشن شدن موضوع سؤال کنیم و توضیح بخواهیم. 

۸) مسئول بودن راجع به رفتار خودمان، به ما این فرصت را می دهد که احساس خوبی راجع به خود داشته باشیم. 

۹) اجازه ندهیم که دوستان، همکلاسی ها و اطرافیان ما، رفتارها، عقاید و ارزش های خود را به ما تحمیل کنند، در عوض به آنها این فرصت را بدهیم تا بدانند ما چه فکر و چه احساسی داریم؟ و چه می خواهیم؟ 

۱۰) از کلمه ی «نه» استفاده کنیم و ممکن است لازم باشد در صورت انتخاب آن یک توضیحی نیز برآن بدهیم. 

۱۱) وقتی کاری را نمی خواهیم انجام بدهیم، بگوییم «نه» تا اینکه بگوییم: «... خوب می دانی، آخه من اینطور فکر نمی کنم...» چراکه این پاسخ نشانه ی تردید ماست تا قاطعیت. 

۱۲) بهتر است به جای عبارت «من نمی توانم ...» یا «من نباید ...» از عبارت «من تصمیم دارم که این کار را نکنم» یا «من نمی خواهم ...» در بیان مخالفت خود استفاده کنیم. 

۱۳) شاید لازم باشد در مقابل خواسته دیگران چندین بار امتناع و مخالفت خود را تکرار کنیم. نیازی نیست هربار توضیحات جدید بدهیم، فقط «نه» را تکرار کنیم و دلایل اولیه خود را بگوییم. 

۱۴) اگر طرف مقابل ما پس از هربار «نه گفتن» ما باز اصرار بر خواسته خود دارد، سکوت کنیم یا موضوع بحث را عوض کنیم یا حتی می توانیم مکالمه را قطع کرده و محل را ترک کنیم. 

۱۵) از سؤالات «چرایی» (Why question) اجتناب کنیم، اینگونه سؤالات باعث حالت تدافعی در طرف مقابل ما می شود. 

۱۶) به قوانین دیگران اهمیت و احترام قائل می شویم و آن ها را بشناسیم. 

۱۷) می توانیم احساس شخصی را که خواسته ی او را رد کرده ایم، بیان کنیم تا به او بفهمانیم که متوجه شرایط او هستیم؛ مانند: «من می دانم که این تو را ناراحت می کند، اما من ...». 

۱۸) از امتنان خود احساس گناه نکنیم، این وظیفه ما نیست که مشکلات دیگران را حل کنیم. 

۱۹) اگر با تقاضای اولیه فرد، موافق نیستیم اما مایل هستیم به او کمک کنیم، می توانیم بطور مثال بگوییم:من نمیتوانم تمام عصر را بمانم و به تو کمک کنم، اما می توانم دو ساعت بمانم. 

۲۰) ما این حق را داریم که عقیده ی خود را عوض کنیم و به تقاضایی که در ابتدا پاسخ مثبت داده ایم، حالا پاسخ منفی بدهیم. 

۲۱) برای نشان دادن احساس عصبانیت و ناراحتی خود از ضمیر «من» و «ما» استفاده کنیم به جای آنکه با استفاده از کلمه ی «تو» و «شما» او را سرزنش کرده و انگش



 

 

 

امروزه با توجه به بالا رفتن سیستم های موبایل از نظر سخت افزاری باعث شده که سیستم عامل های موبایل های آندروید و اپل و غیره برای اجرای برنامه ها نیاز بیشتری به استفاده از باتری داشته باشن

امکان داره بعد از مدتی ببینیم که شارژ موبایل سریع داره تموم میشه اما آیا واقعا مشکل از باتری گوشی هست یا نه؟

یکی از دلایل سریع تمام شدن باتری گوشی های آندروید که خیلی هم رواج دارد بسته نشدن برنامه هایی است که قبلا استفاده شدند اما راه حل چیست؟ 

در سیستم های آندروید لازم است هر چند وقت وارد تنظیمات شد و برنامه هایی که برای مدتی لازم نداریم رو توقف اجباری کنیم برای این کار کافیست از مسیر زیر وارد شوید

تنظیمات>مدیریت برنامه ها>نام برنامه های بارگیری شده>توقف اجباری = تایید

توجه : توقف اجباری تاثیری در استفاده برنامه ها ندارد و هرگاه به برنامه ها احتیاج پیدا کردید میتونید مثل قبل از آنها استفاده کنید

قابل توجه اینکه نه تنها با این کار مصرف باتری گوشی خود را کاهش میدید بلکه بازده سخت افزاری موبایل رو بالا میبرید وسرعت گوشی نیز بیشتر میشود

یک روش دیگر برای کاهش مصرف باتری در سیستم عامل آندروید این هست که گوشی خود را در حالت صرفه جویی انرژی یا ذخیره حالت نیرو رو فعال کنید (ولی در این روش نمیتوانید از بازی های خیلی سنگین استفاده کنید)

اختصاصی سایت http://shilo.loxblog.com/



پنج شنبه 7 فروردين 1393برچسب:, :: 19:39 ::  نويسنده : محمدعلی

 

بخشی از زندگی نامه عسکراولادی (یک ثروتمند ایرانی ) در هنگام معامله خرید وفروش

 

ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻟﺲ‌ﺁﻧﺠﻠﺲ ﺑﻮﺩﻡ، ﻧﯿﻤﻪ‌ﺷﺐ ﻭ ﺧﻮﺍﺏ‌ﺁﻟﻮﺩ ﺗﺎﺟﺮﯼ ﺍﺯ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﻭ 200 ﺗﻦ ﭘﺴﺘﻪ ﺧﺮﯾﺪ. ﺧﻮﺍﺏ‌ﺁﻟﻮﺩ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﻓﺮﻭﺧﺘﻢ. ﺻﺒﺢ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺩﯾﺪﻡ ﻗﯿﻤﺖ ﭘﺴﺘﻪ 50 ﻫﺰﺍﺭ ﺩﻻﺭ ﻓﺮﻕ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﻣﺎ ﻧﻤﯽ‌ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﭘﺴﺘﻪ ﻓﺮﻭﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺭﺍ ﻧﺪﻫﻢ. ﺻﺒﺢ ﺑﻪ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻓﺘﺮﺵ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺗﻮ ﭘﺴﺘﻪ ﻓﺮﻭﺧﺘﻢ ﻭ ﺣﺎﻻ ﻣﯽ‌ﺧﻮﺍﻫﻢ ﭘﺲ ﺑﺨﺮﻡ. 100 ﻫﺰﺍﺭﺩﻻﺭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ ﺗﻠﻔﻨﯽ ﺭﺍ ﮐﻨﺴﻞ ﮐﺮﺩﻡ. ﯾﮏ ﻫﻔﺘﻪ ﺑﻌﺪﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﺎﻣﺒﻮﺭﮒ ﻣﺎﻧﺪﻡ. ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺳﺮﺍﻏﺶ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺎﻻ ﺁﻥ ﭘﺴﺘﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ‌ﻓﺮﻭﺷﻢ ﻭ ﺍﻭ ﺑﺎ 200ﻫﺰﺍﺭ ﺩﻻﺭ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻫﻤﺎﻥ ﺑﺎﺭ ﭘﺴﺘﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺧﺮﯾﺪ ﻭ ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺿﺮﺭﻡ ﺭﺍ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﮐﺮﺩﻡ 100 ﻫﺰﺍﺭ ﺩﻻﺭ ﻫﻢ ﺳﻮﺩ ﮐﺮﺩﻡ! ﺁﻗﺎﯼ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭ! ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺵ‌ﻗﻮﻟﯽ ‌ﺍﺻﻞ ﺗﺠﺎﺭﺕ ﺍﺳﺖ. ﺑﺮﺍﺣﺘﯽ ﻣﯽ‌ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻮﺩﻡ، ﻓﺮﻭﺧﺘﻢ. ﺧﺐ! ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ ﻭ ﺍﻣﻀﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ. 



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد

درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 30
بازدید دیروز : 80
بازدید هفته : 115
بازدید ماه : 524
بازدید کل : 26294
تعداد مطالب : 30
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

------------------ -----------------